سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا خرد را نزد کسى به ودیعت ننهاد ، جز که روزى او را بدان نجات داد . [نهج البلاغه]
ورق پاره هایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» بهانه داشتن

ما عنوان هایی را که انتخاب می کنیم برای این است که حرفی برای گفتن داشته باشیم .وگر نه این عنوان ها اصلا بدرد نمی خورد کاریش هم نمی شه کرد .برای اینکه موضوعی برای حرف داشته باشیم از این عنوان ها استفاده می کنیم با استناد به مطالب دیگران و نوشته های نا خوانده شد مطلبی را می نویسیم

امروز در وهله اول از تمام دوستان که به ما سر می زنند و از ما حمایت می کنند متشکریم همین سر زدن ها .خواندن مطلب ها .نظرات داده شده راه را برای یک نویسنده آسان تر می کند تا موصوع خود را عنوان کند از دیدگاه ها در نوشته های خود استفاده نماید.من در این راهی که قدم نهاده ام برای نوشته در باره عشق یک تلاشی را آغاز نموده ام که خیلی مشکلات به همراه داشته است من در ابتدا می خواهم که این وبلاگ به روز باشد یعنی روزانه مطلب داشته باشم این خود اندکی کار مرا سخت می کند از طرف دیگر تنها هم هستم سنی هم ازم گذشته دیگر جوان نیستم که بتوانم شب و روز بدوم .

وقتی از عشق و عاشقی می خواهیم بنویسیم با یک مشکلات عجیبی مواجهه هستیم که در ابتدای راه آسان است ولی وقتی در این راه قدم نهادیم تازه متوجه میشویم که ای بابا به این سادگی هم نبوده است چون عاشقی تنها خواستن نیست در یک زمان خاص خودش بلکه یک زندگی است می خواهیم با عشق خودمان زندگی کنیم این مهم است که ما بدانیم از عشق چه می خواهیم .برای چه می خواهیم زندگی عاشقانه ایی داشته باشیم .هدف چیست خوشی است .خدایی است .دنیایی است .نامردمی است .مردمی است .هدف چیست اگر هدف تن است .رها کردنش خیلی بهتر از بودنش است .یک وقتی است واقعا عاشقیم همه چیز او را می خواهیم بودنش مهم است در کنارمان احساس کردنش مهم است مهم است که عشق ورزی کنیم که یک نوع مهربانی است مهربانی زبان خاص خود را دارد این زبان گویای همه چیز است هر چه تو بخواهی برایت ارزانی می دارد یک وقت نه! تنها به تن وبدن انسانی فکر می کنیم تن وبدن کسی را دوست داریم این عشق نیست فساد است اگر هم فساد نباشد باز هم به درد عاشقی و عشق ورزیدن نمی خورد چون دو نفر که ابتدا همدیگر را دوست ندارند ویا عاشق هم نیستند ولی وقتی با هم شدند عاشق می شوند عشق ورزی می کنند ولی کاش ما خودمان عاشق بودیم اون هم عمری . عاشقی دردی است که بی نهابت شیرین وخواستنی است خصوصا که عشق خدایی باشد در راه خدا باشد برای خدا باشد من هموراه به هم دوستان می گویم ابتدا ببینیم چی میخواهیم آنگاه حرکت کنیم خوشا آنان که با عشق جان سپردند........موفق وجاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( دوشنبه 84/8/9 :: ساعت 6:38 عصر )
»» اوج

وقتی صحبت از عشق می کنیم ، هدفی را دنبال می کنیم ، می خواهیم به جایی برسیم که آنجا نقطه اوج نام گذاری می کنیم .کسانی که عاشق هستند می دانند نقطه اوج یعنی چه ، جایی که از آن خودت نیستی به غیز او به هیچ کس و هیچ چیز فکر نمی کنی به غیز او هیچ کسی را نمی بینی ف همه چیز ائست ولاغیر مثا پرستش خدا می باشد .خب مشخص شد که عشق یک نوع پرستیدن است ‍، از نوع پرستش انسان ف وقتی به کمال پرستش رسیدی دیگر چیز را نمی خواهی داشته باشی وقتی عشقت کامل شد دیگر به غیر از معشوق هیچ نمی بینی .

این نقطه اوج زندگی است که تنها یک فکر داری رسیدن سجده کردن مثل این است که در طواف حرم هستی نمی دانی چه باید انجام دهی طواف حرم عشق است .خود شناسی .خدا شناسی است در این مرحله هیچ چیز با ارزش تر از بودن در کناش نیست .وقتی دز کنارش هستی اگر دنیا را طوفان در هم بکوبد برای تو هیچ است انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است  اگر خووب دقت کنی در این جا یک چیز برایت مشخص خواهد بود انهم خدا است این خداست که ترا تا این حدعاشق نگه داشته است .اگر عاشق خدا شدی هیچ عشقی به غیراز او را قبول نخواهی نمود



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( یکشنبه 84/8/8 :: ساعت 9:44 صبح )
»» چندی دیگر

خیلی سعی می کنم نوشته ها خوب باشند وبدرد خور.گاهی از دست در می رود .آنی که دلمون می خواهد نمی شود .البته زیاد هم سخت نیست .از آنجایی که این نوشته ها در باره عشق است وعاشقی امکان خطا زیاد است .امید که ما را مورد لطف خود قرار دهید بسیار است .هدف از بیان  مطلبی در باره عشق این نیست که ما عشق را بشناسیم یا خودمان عاشق باشیم هدف مشخص نمودن نوع عشق است .مشخص نمودن یک رنگی .خلوص .سادگی .ودر نهایت پاک باختگی است که هیچ جایی امکان ندارد مگر اینکه به سمت خدا حرکت کنیم که در این صورت ممکن است به عشق برسیم عشقی که آرامش داشته باشد هدف ما از بیان عشق این است چیز دیگری نیست .

من نمی خواهم بگویم عشق چه رنگی خوب است .یا چگونه بودنش خوب هدفی دارم که امیدوارم در این راه رسیدن به هدفم موفق شوم اونم این است که خدا را در این میان بشناسیم از راه حق بیرون نرویم خدایی عمل کنیم چیزی را که برای خودمان خوب نمی دانیم برای دیگران هم نخواهیم مبادا هدف این باشد که خود را عاشق .دلباخته نشان دهیم ولی در مقابل همه اش خود ساختگی بوده باشد برای به گناه کشیدن ویا نبود کردن خانواده ایی یا بازی کردن با آبروی انسانی که این ها از نظر من مذموم است برای همین هم می گویم عشق تنی بی ارزش است وعشق خدایی عشق حق است در این مطلب کوتاه شاید مقصود خودم را براتان بیان کرده باشم من از آنهایی که برای رسیدن به محبوب عمری می گذارند تشکر می کنیم ولی وقتی به محبوب میرسند عوض می شوند ناراحت می شوم. می گویم هدف دارنبوده است اگر هدف دار بود خدایی عمل می کرد اکنون خوب راضی بود موفق وجاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( جمعه 84/8/6 :: ساعت 10:38 صبح )
»» اما چند

چند روزی را با خودم خلوت نمودم تا بتوانم در باره عشق .اینکه چرا این همه از عشق میگیم ،یا می نویسیم براتان بگویم ،ظاهرا اوضاع عاشق این روزا خوب نیست اکثر عاشقان ما شکست خورده در عشقند ،وقتی شکست خورده در عشقند چه می توان کرد،هیچ نمی توان کرد،برای اینک ما ابتدا لازم است عشق این سه حرف را معنی کنیم انگاه برخیزیم وآستین بالا زنیم که می خواهیم عاشق شویم ،عشق این نیست که از کلاس درس یک سره بریم سر کلاس عشق .مدارج دارد ،مراحل دارد فشکستن خوردن ،نابودن کردن منیت ها ،توان ایستادن در کنارش تا پایان راه ،گله مند نبودن از ناملایمت ها ،شکوه نداشتن از خنده دیگران تا مرز جنون وتمسخر ، ایمان داشتن به راه انتخاب شده چه از طرف تو چه از طرف معشوق ،نلرزیدن قدم ها ،دلها ،دست ها ،نگاه ها ،محکم واستوار بودن در تمام مراحل سخت وطاقت فرسای این راه ناشناخته ،به گونه ایی که وقتی به هم میرسیم حد اکثر استفاده از بودن در کنار هم را ببریم ،از نگاه هم بفهمیم که طرف مقابلمان چه می خواهد ،در انجام خواسته هایش کوتاهی نکنیم ،تا می توانیم محکم ،استوار باشیم ،خیلی وقت ها با خودم می اندیشم که چگونه می توانیم عاشق باشیم در صورتی که راه اولیه عشق ورزیدن را هم بلد نیستیم ،امید که در این راه موفق شویم

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( چهارشنبه 84/8/4 :: ساعت 8:37 صبح )
»» ولایت سرخ

اوج دلتنگی
عروج عارفانه عاشق
طلوع فجر نوید بخش
رهایی از در و غم این دنیا
گواه دلهره تو نگریستن به آسمان
که مبادا دیر شود رسیدن به محبوب
ستاره گان ترا می خوانند
شولای عشق را محکم می بندی
حدیث شیعه را می خواهی زنده نگهداری
محراب خونین ترا به خود می خواند
شیعه را در بدترین حالت قرار می دهی
تا با خون خود ولایت سرخ را امضا کنی
این ولایت خونین ولایت عشق است
در امتداد تاریخ
گواه شیعه درد عشق است
درد صداقت است
این درد در محراب عشق به خون نشست
در یک چنین روزی
از آن روز تا کنون این تاریخ
تکرار شده
و
شیعه با خون خود وضوی عشق گرفته
تا در بلندای تاریخ از حق بگوید
حق عشق ورزیدن
حق خدا جویی تا بی نهایت عشق
از محراب تا دشت خونین کربلا
گواه همیشه زنده تاریخ شیعه
اسداله پورهاشمی مسجدسلیمان 2/8/84

   

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( دوشنبه 84/8/2 :: ساعت 11:58 صبح )
»» مرثیه سرخ

قصه تو از هزارن ما ه تا به امروز

در گوش عاشقان نجوا بوده

و هم صحبتی با نخل ها

سر در چاه دل فرو بردن

نشانه دل سردی از همراهانت

در آخرین نمازت شکر پیوستن

در طلوع صبح عاشقی

رسیدن به محبوب را انتظار کشیدن

و قنوت خونین را خواندن

سچده بدون رکوعت عظمتی از تاریح است

که در سینه خاک نهفته 

و آنگاه سجده شکر به جا آوردن

خواند فزت به رب الکعبه

ندای درونی تو برای رسیدن به محبوب بود

وشیعه در سوگ تو گریان

عمری از تاریخ زندگی را

اکنون باز تاریخ تکرار میشود

ماه جدال تو با دنیا است

امروز صبح خونین عشق است

یا علی گویان بر سرو سینه زنیم

که اندکی از غممان کاسته شود

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( یکشنبه 84/8/1 :: ساعت 10:2 صبح )
»» ساده

از کوچه دلم گذشتی

ساده تر از همیشه

اما به من نگفتی

فکر منی همیشه

منم ساده تر از تو

چیزی به تو نگفتم

حالا می گم دوباره

دوستت دارم همیشه

میخوام این رو بدونی

عاشقتم  دیونه تم همیشه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( جمعه 84/7/29 :: ساعت 10:51 صبح )
»» نگاه اول

گاهی در باره موضوعی حرف کمتر زده میشود یا بیشتر مهم موضوعی است که چقدر اهمیت داشته باشد،راستی تا به حال شده در باره نگاه اول فکر کرده باشید چرا می گویند نگاه اول یا در همان نگاه اول متوجه شدم که در کجای خط قرار دارم، نگاه اول بزرگترین برگ برنده است که هر انسانی می تواند داشته باشد ،در نگاه اول همه چیز دستگیرت خواهد شد حتی گاهی بیشتر از همه چیز، شما خدا را می توانید در نگاه اول بشناسید، دراولین نگاه شما خدایتان مادرتان است که شما را پرورانده است این پروش با شیره جان بوده است ، عشق در نگاه اول یعنی خود باختن ،درنگاه اول یعنی سر از پا نشناختن ‍ امید یافتن که می توان رفت، می توان بود ، احساس کرد، قبول داشت همیشه توی دلم می گفتم چطور میشود که در نگاه اول علاقه پیدا نمود. حالا متوجه شده ام که در نگاه اول خام ترین چیز را شما مشاهده می کنید تا بخته شود راه طولانی در پیش خواهید داشت، نگاه گیرا و محسور کننده انسانی گاهی به قدری نافذ است که می تواندهر بیننده ایی را گرفتار خود نماید ، آیا نگاه گیرا تر است یا انسان بودن ؟من این را خوب می دانم که نگاه نمی تواند به اندازه انسان بودن گیرا باشد ممکن است در وهله اول نگاه برنده باشد ولی انسان بودن چیز دیگری است مهم شمردن کار خوب چیزی دیگر است ما خود این را خوب می دانیم که خیلی از آقایان وخانم ها می گویند در نگاه اول فهمیدم که گرفتار شده ام این به معنی این است که نگاه برنده شده اما پس از مدتی متوجه می شوند که در پس این نگاه چه خقته بود ه است برای همین هم است که انسان بودن مهم است لازم برای هر موردی دروهله اول انسان باشیم تا نگاه نافذ داشته باشیم .

امروز زیاد حوصله ندارم چون خواب بودم وبا سر وصدای خانمم که با پسر بزرگم در حال مشاجره بودن از خواب بیدار شده شاید بگویید مگر پسر من چند سالش است قبلا هم در نوشته های قبلی سن وسال خودم را عنوان کرده ام ، پسر بزرگ من اکنون 28 سال است ، ازدواج کرده است یعنی نامزد عقدی دارد برای پاره از موضوعات با خانمم در گیر بودن و با سر وصدای خانمم از خوب بیدار شدم و کمی ناراحت وکسلم مرا به بزرگی خودتان ببخشید موفق وجاری باشید

امیدوارم در این ماه خدا از نعمت مهمانی خدا به خوبی استفاده کنید مرا هم دعا کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( پنج شنبه 84/7/28 :: ساعت 8:20 صبح )
»» امروز

امروز سایت به درستی باز نمیشود ، علت معولم نیست ما هم نمی توانیم ایرادی بگیریم چون مال ما نیست، ما در این سایت مهمان هستیم  همین قدر که به ما اجازه داده می شود که مطلب روی سایت داشته باشیم خودش کلی است ف ولی خوب از مسئولین این سایت می خواهیم که سایت را درست کنند چون با پورت باز می شود در نهایت بازدید کننده ها پایین می آید امروز تصمیم داشتم که در باره نگاه همان نگاهی که خیلی ها می گویند در اوین نگاه عاشق شدم بنویسم ولیخوب در یک وقت دیگر خواهم نوشت که چرا اولین نگاه ، این اولین نگاه چقدر با ارزش است .هرکسی که در اولین نگاه موردتوجه واقع شود ف معلوم است که از هر نظری خوب است این مهم است در اولسن نگاه خواسته شویم .البته مرا کسی نخواسته اگر هم خواسته باشه در نگاه اول نبوده است در نگا های بعدیبوده است البته این را هم بگویم که نگاه اول خیلی مهم است شما تاکنون به بانک مراجعه نموده اید اگر مراجعه کرده باشید برای گرفتن پول از طریق چک مامور بانک با اولین نگاه روی چک درستی امضای شما را تایید می کند در اصطلاح بانکب می کویند نگاه اول درست است وکمتر خطا می کند این است که نگاه اول است که پدر خیلی از دل ها را در می اورد ما هم به همین نگاه اول ایمان داریم و می خواهیم در نگاه اول عاشق همه شما دوستان خوب باشیم تا بعدا در باره نگاه بنویسیم باشه

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( چهارشنبه 84/7/27 :: ساعت 12:33 عصر )
»» عشق خود عشق است

در این وبلاگ از عشق می نویسم از یک کلمه سه حرفی که خیلی هم ساده ، راحت تلفظ میشود ، برای همه چیز هم به کار می رود یعنی کاربرد فراوانی دارد،این کاربرد ها با هم متفاوت هستند ، کمتر به این تفاوت ها می اندیشیم،اگر درست اندیشه داشته باشیم، اگر درست درس عشق را خوانده باشیم، با تمام وجود ازش مراقبت خواهیم نمود که مبادا صدمه ایی بر عشق وارد شود،تمام بحث روی این مسئله دور می زند که عشق را چه کسی خلق کرده است که البته همگی خواهیم گفت خدا، این درست ترین جمله ایی است که به کار برده خواهد شد ، و اما گونه های عشق

یکی عاشق لباس زیبا ست

یکی عشق طبیعت زیباست

یکی عاشق ماشین زیباست

یکی عاشق دریاست

یکی عاشق مجالس شبانه است از نوع معروفش

یکی عاشق دعای کمیل وشبهای جمکران است

یکی عاشق قران است واحدایث نبوی

یکی عاشق جمالست و کمالست

یکی هم عاشق حق است

همه این عشق که بر شمردم که شاید بیشتر هم باشند عشق هستند میتوانیم درباره اشان حرف بزنیم ساعت ها خسته هم نشویم ، ما دنبال چه عشقی هستیم ، ما در این میان چه می خواهیم ، در این جا به همه دوستان بگویم که من دنبال عشق تنی نیستم من عاشق همه انسانهای روی زمین هستیم ، چون انسان ها را خدا خلق نموده است دوستشان دارد من هم چون خدای خودم را عاشقانه دوست دارم بنده ها که مخلوق خالق من هستند عاشقانه دوست دارم ، برای تعریف عشق خیلی زود است حرکتی انجام دهیم ابتدا لازم است خودمان را بشناسیم ، عشمان را به شناسیم ، خدایمان را خوب باور کنیم به گونه ایی که خدا جلوی ما در حال قدم زدن است کلیه اعمال مارا زیر نظر دارد اگر خطایی ازمان سر زد او تنها ناظر همیشگی است با این تفاوت که راز ما را بر ملا نمی کند همواره مواظب اعمال ما است ، با این اوصاف می خواهیم از عشق بگوییم از بودن ها، از انکار ها ،ار نگاه ها ، از خواستن ها ،دلم می خواهد وقتی می گوییم عاشق هستیم واقعا باشیم هرگز در هر شرایط نگوییم نیستیم

عشق یعنی نابودی تا رسیدن

عشق یعنی خدا را با دوچشمان عینی دیدن

عشق یعنی اینکه زندگی جاریست

عشق یعنی من وتو ما شدن ها

موفق باشید تا بعد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( سه شنبه 84/7/26 :: ساعت 8:29 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ورق پاره ها
غدیر
باور
باور
باور
دوباره بر گردیم
رسید فصل بهار
نظری سوی خدا
ایستاده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 2
>> بازدید دیروز: 24
>> مجموع بازدیدها: 93087
» درباره من

ورق پاره هایم

» آرشیو مطالب
تابستان 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
نامه گشوده عشق
تا بینهایت
ساقی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب